عاقبت چت....
شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایشبه من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستمبگفتم اسم من هم هست فرهاد / ز دست عاشقی صد داد و بیدادبگفت هاله ز موهای کمندش / کمان ِابرو و قد بلندشبگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباستندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم من
دلتون میاد نظر ندین وبرین؟؟؟؟؟؟؟!!!!